تشنه ام

برای نوشیدن

یک چکه

حرف عاشقانه ...

نمیدانم میدانی یا نه...؟
لحظه ی تولد من به همان ثانیه ای بر میگردد که تو برای اولین بار به من گفتی
"دوستت دارم.."

می روی که خوشبخت شوی

و من حال کودکی را دارم

که نخ بادبادکش پاره شده …

مانده برای اوج گرفتنش ذوق کند

یا برای از دست دادنش گریه…!

می گویند ...

به زنان نباید بال و پر داد، می پرند!

اما زنان فقط پروازهای عاشقانه را دوست دارند، بی دلیل نمی پرند...

می گویند...

به زن نگویید دوستت دارم، خودش را می گیرد!

اما زنان ( فقط ) دستان عشقشان را می گیرند و می گویند ،دوستشان دارند...

می گویند ...

نباید به زنان توجه زیاد کرد، خودشان را گم می کنند!

اما زنان وقتی گم می شوند که عشقشان بی توجهی کند...

زن جنس عجیبی است!

چشم هایش را که می بندی، دید دلش بیشتر می شود...

دلش را که می شکنی باران لطافت از چشم هایش سرازیر...

زن انگار آفریده شده تا روی عشق را کم کند!!

هر جور میتونی بمون من با تو سازش میکنم
هر بار میگفتم نرو اینبار خواهش میکنم
با زخم تنهاتر شدن محتاج تسکینم نکن
تنهاتر از من نیستی تنها تر از اینم نکن

با گریه های هرشبم دنبال مرهم نیستم
اینبار بشکن بغضمو فکر غرورم نیستم
کی گفته این خواهش منو تو چشم تو کم میکنه
این التماس آخرم خیلی بزرگم میکنه

باور نکن راضی بشم چون دوستت دارم بری
انقدر درارو وا نکن من که نمیزارم بری
یک عمر من پر پر زدم چون درد دوری کم نبود
اینا که میگم یک شب از چیزی که حس کردم نبود

با گریه های هرشبم دنبال مرهم نیستم
اینبار بشکن بغضمو فکر غرورم نیستم
کی گفته این خواهش منو تو چشم تو کم میکنه
این التماس آخرم خیلی بزرگم میکنه

ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ !!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺁﻓﺘﺎﺏ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺘﺎﺑﻪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﻬﺶ
ﻓﻮﺵ........ ﺩﺍﺩﯾﻢ!!
ﺧﺐ ﻣﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﯾﻮﺍﺷﺘﺮ ﻭﺣﺸــﯽ ..

گـاهـى … 
 دلـت”بـه راه” نیسـت !!  
ولـى سـر بـه راهـى …
  خـودت را میـزنـى بـه “آن راه” و میـروى …
  و همـه ،
 چـه خـوش بـاورانـه 
فکـر میکننـد …  کـه تــــو … “روبـراهـى”….!

ایســــــتــــاده ام ... 
 بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود ... ! 
 مـــن ،  همیــن جا ،
  کنار قـــول هـایت ، 
 درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت 
و در عمــــق نبـــودنت ، 
 محـــــکم ایــستاده ام !!