چرا این طوطی حرف نمیزند ؟

خانمی یک طوطی خرید . اما روز بعد آن را به مغازه پرنده فروشی برگرداند . او به صاحب مغازه گفت :‌این پرنده صحبت نمیکند . صاحب مغازه گفت : « آیا در قفسش آینه هست ؟‌طوطی ها عاشق آینه هستند . آنها با تصویرشان در آینه شروع به صحبت میکنند . » خانم یک آینه خرید و رفت . روز بعد ،‌باز دوباره به آن مغازه بازگشت و گفت : طوطی هنوز صحبت نمیکند . صاحب مغازه پرسید : « نردبان چه ؟ آیا در قفسش نردبانی هست ؟‌طوطی ها عاشق نردبان هستند . » آن خانم یک نردبان خرید و رفت . اما باز هم روز بعد نزد پرنده فروش بازگشت. صاحب مغازه گفت : « آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد ؟ به محض اینکه این طوطی در قفسش شروع به تاب خوردن بکند ، حرف زدنش تحسین همگان را بر می انگیزد . » آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت . وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد ،‌چهره اش کامل تغییر کرده بود . او به مغازه دار گفت : « طوطی مُرد . »

صاحب مغازه شوکه شد و پرسید : « آیا او حتی یک کلمه هم حرف نزد ؟ »

خانم پاسخ داد : « چرا ،‌درست قبل از مردنش با صدای ضعیفی گفت آیا ر آن مغازه غذایی برای طوطی ها نمیفروختند ؟‌ »

زن و مرد ...

زن یعنی نـاز ... مرد یعنی نیــاز ...

مرد یعنی غرور، زن یعنی شکست غرور ... مرد یعنی باید ، زن یعنی شاید ...

مرد یعنی آری ، زن یعنی گاهی... مرد یعنی حتما ، زن یعنی هرگز ...

مرد یعنی اصرار ، زن یعنی انکار ... مرد یعنی بودن ، زن یعنی فنا ...

مرد یعنی دیدن ، زن یعنی چشم فرو بستن ...

مرد یعنی دم ، زن یعنی باز دم...

مرد یعنی منطق ، زن یعنی احساس...

مرد یعنی حکومت ، زن یعنی اطاعت ...

مرد یعنی سخاوت ، زن یعنی صداقت...

مرد یعنی رهایی ، زن یعنی تسلیم ...

مرد یعنی شرافت ، زن یعنی نجابت ... مرد یعنی نهایت ، زن یعنی بدایت...

مرد یعنی خشونت ، زن یعنی لطافت... مرد یعنی غیرت ، زن یعنی عزت ...

مرد یعنی من ، زن یعنی ما ... مرد یعنی صلابت ، زن یعنی قداست ..


مرد یعنی  پیمودن ، زن یعنی صبوری ... مرد یعنی اکنون ، زن یعنی فردا...

مرد یعنی ساختن ، زن یعنی سوختن...مرد یعنی رهبر، زن یعنی راهبر ...

مرد یعنی دلدار ، زن یعنی دلداده ... مرد یعنی خواستن ، زن یعنی کاستن .

مرد یعنی ربودن ، زن یعنی کشش ... مرد یعنی بیارام ، زن یعنی بیاسای...

مرد یعنی یک جرعه هوس ، زن یعنی جام لبریز نفس...

مرد یعنی شوهر ، زن یعنی همسر ..

مرد یعنی سالار ، زن یعنی ره سپرده به دامان یار...


مرد یعنی نیمی از وجود ، زن یعنی نیمه دیگر ...

مرد یعنی پدر ، زن یعنی مادر ...

و اما با این همه معانی بی انتهای دشت آشنایی ،

مرد یعنی انسان یعنی دریای احساس یعنی دوست داشتن جاودانه

 یعنی تکیه گاه وجود یعنی آرامترین خلقت ..

و زن یعنی آرامگاه خلقت یعنی از سر تا پای ایثار

و مرد یعنی واژه ی غیرت و مردانگی یعنی هستن ..شدن و گشتن

و زن یعنی مهر و وفای بی کرانه یعنی انس و صفای خالصانه

 یعنی امید بخش روزهای آینده یعنی همراه و همدم تنهایی ها و غربت

و همسفر راه پر رمز و راز زندگی و در یک کلام مرد یعنی پدر برای آنکه در باغ

عشق و وفا و صفایش در دامانت خواهد بالید

و مرد یعنی تنها یک واژه و آنهم مرد ...

و زن یعنی تنها یک واژه و آنهم عشـق ...