عشق و نفرت

پسری عاشق دختری بود . دختر همیشه به او جواب رد میداد...

یه شب پسر تصمیم گرفت عشقشو به دختر ثابت کنه

گفت یا مال من میشی یا خودکشی میکنم . دختر سر حرفش بود و باز هم جواب رد داد ...

پسر بعد از شنیدن جواب رد به خودش بنزین تزریق کرد و تا چند هفته به کما رفت بعد از مدتها بهوش اومد همون روز دخترو بالای سرش دید که به ملاقاتش اومده بود ...

دیگه عشق اون پسر به نفرت تبدیل شده بود

چاقوی جراحی رو برداشت تا دخترو بکشه

توی راهروی بیمارستان دنبال دختر میدوید تا آخر سالن بیمارستان دخترو گرفت ...

تا چاقوی جراحی رو برد بالا تا بزنه به قلب دختره که یهو پسره ...

.

.

.

.

بنزین تموم کرد...

حالا پمپ بنزینم اون طرفا نبود !

هیچی دیگه توی این گرونی هم هیچکس بهمون بنزین نداد !

دختره خیلی شانس آورد ...

خلاصه خدارو شکر عمه هم ندارم ، به روحم هیچ اعتقادی ندارم ...

نظرات 2 + ارسال نظر
نادم سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 05:14 ب.ظ http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

” عشق “
در مرد ها حسی هست که اسمشو میذارن ” غیرت “


و به همون حس در خانم ها میگن “حسادت “

اما ...

من به هردوشون میگم ” عشق “

تا عاشق نباشی

نه غیرتی میشی نه حسود !

mehrab kamali سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 05:46 ب.ظ http://mehrabkamali.blogsky.com

salam
webloge ghashangi darid

ama in dastan dg kheili khaz shode

kelishe shode
be onvanhaie mokhtalef dide mishe
say kon az in dastanaie mozakhraf too webloge ghashanget nazari

movafagh bashid

ممنون از انتقادتون دوست عزیز .
به روی چشم .
اعمال میشه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد