طبیبی را دیدند که هر گاه به گورستان میرسید ، ردا در سر میکشید . سبب آن را سوال کردند . گفت : « از مردگان این گورستان شرم میکنم ! بر هر که مینگرم ، ضربت خورده من است و در هر که مینگرم ، از شربت من خورده است . »
خاطرم تلخ بود و از سر سوز در همین اصل مطلب دیروز
یک کمی داد و قل کردم من گله از فئتبال کردم من
مانده ام من که قصد این بازی صرف بازی است یا بر اندازی ؟
لا اقل هی به هم لگد نزنند یا اگر میزنند ، بد نزنند
میزند این یکی به پهلو ، مشت آن یکی استاد «تکل» از پشت
این یکی با لگد ، بدون هدف میزند توی تخم چشم طرف
میخورد بمبی آن وسط به زمین (بازی دوستانه یعنی این ! )
همه اوراقی اند و اصلاحی نیست یک پا بدون جراحی
تازه طفلک نه این که خش پر و پاست سر تفسیر باخت هم دعواست !
تاجر و شاعر و وکیل و وزیر عارف و عامی و صغیر و کبیر
همه با این قضیه در گیرند همه مشغول بحث و تفسیرند
که خطا بود و داور لج بود تازه یک خورده هم زمین کج بود !
یا اگر بوق ها قوی تر بود تیم ما از حریف خود سر بود
یا فلانی ................... ای به .......................
بی جهت میخورند لایی ها پا طلا ها و سر طلایی ها !
نه به آن احترام و آن تجلیل نه به این خواری بدون ذلیل
به نقل از کتاب اصل مطلب (جناب زرویی نصر آباد)
آخر این فوتبال یعنی چه ؟ این همه داد و قال یعنی چه ؟
میکند گه عزیز و گاه ذلیل ؟ ذلت و عزتش بدون دلیل .
توی دروازه ، چیست کار «گلر » ؟ چیست مفهوم «اوت» یا «کرنر» ؟
گل کدام است و سر مربی کیست ؟ معنی «لیگ» و «جام حذفی» چیست ؟
«ویه ری» بهتر است یا «برنارد» ؟ آن کناری «بک» است یا «فوروارد» ؟
من که در این میانه حیرانم واقعا هیچ چی نمیدانم
موقع امتیاز و وقت شکست جان اعضای تیم در خطراست
هی به هم میخورد تعادلشان که چرا توپ رفته در گلشان !
از چه وقت شکست و پیروزی میشود جنگ و آتش افروزی ؟
بعد بازی و ازدحام نفوس منهدم میشود سه تا اتوبوس !
دست مردم ترقه و سنگ است آخر این بازیست یا جنگ است ؟
میشود پرت ، پاره آجر ها عین جنگ گلادیاتورها
فتنه ای واقعا تماشایی است مانده ام که این چه غوغایی است !
به نقل از کتاب اصل مطلب ( جناب زرویی نصرآباد)
فصل تعطیلی دبیرستان فصل گرما و فصل تابستان
فصل دفتر ورق ورق کردن فصل وا رفتن و عرق کردن
فصل رفتن به سوی دریاچه فصل خاراندن پر و پاچه
فصل شک و خیار و فصل تمشک فصل فالوده ، فصل آب زرشک
فصل تفریح و گردش و حضرات در عوض ، ما و غوطه در حشرات
بس که گرمای خانه د، دارد دم آب پز میشود بنی آدم
همه پختند ، لاغرا ، چاقا کولر و پنکه هم که ........ ای آقا !
من که از نقشه پاک خواهم شد توی گرما هلاک خواهم شد
گرمی بی تعهدی شده ها ای چهگرمای بی خودی شده ها
{وای اگر تنگه همچه اوقاتی بود گرمای انتخاباتی ! }
بس که گرمای مدهش آده است کل اجزای ما کش آمده است !
مملکت ما در کل به <<پیش از>> و <<بعد از>> تقسیم میشود.ما قصد داریم به بعضی از <<پیش از،بعد از>>ها اشاره کنیم.گفتنی ست از نظر ما عیبی ندارد بدعت های تاریخی را که نشد ما بنویسیم شما خودتان به این ستون اضافه کرده و در گوش بغل دستی تان بگویید. تاریخ هجری مشایی: به گفته ی آگاهان و شکاف شناسان مقیم مرکز، آقا رحیم مشایی مبدا شکاف در مملکت بوده.طوری که تاریخ نویسان، تاریخ معاصر ایران را به <<پیش از شکاف>> و <<بعد از شکاف>> تقسیم کرده اند. هجری کیهانی: تاریخ ثابت کرده است اگر هر چیزی قبل و بعدی داشته باشد، کیهان خودش قبل و بعدها را تعیین میکند. گفته می شود شخصیت های سیاسی آینده و سرنوشت زندگی و حزب شان را در ستون پیام های خوانندگان کیهان دنبال میکنند.به گفته آگاهان تعدادی از کسانی که در کیهان درباره شان نوشته شده،هم اینک یا در قید حیات نیستند و یا الان در حیاط هستند تا وقت هواخوری تمام شود. هجری احمدی نژادی:مبدا تاریخ غنی سازی،نخبه گرایی،جوان سالاری،الهام شناسی و شکوفایی مملکت ایران. هجری موسوی: مبدا مخالف خواندن موافقان و معرفی آنها به مراجع ذی صلاح! گفته میشود مملکت پیش از آقا میر حسین موسوی سیاه سفید بود و بعد از آن رنگی و سبز شد. هجری کروبی: مبدا اتحاد در اشتقاق.گفته میشود وی هم اینک معیار دل و جرات میباشد.مثلا میگویند:فلانی یه کروبی دل داره.یا فلانی خیلی کروبیه. هجری میر سلیمی: استثنائا تاریخ فرهنگ و ادب فقط به <<پیش از آقا میر سلیم>> تقسیم میشود.بعد از او فرهنگ و ادبی عملا در کار نبود. هجری هرندی: آقا صفارهرندی هم به <<پیش از خودش>> اعتقادی نداشت و همه تولیدات قبلی را پاک کرد. وی همچنین ا ز وزارت فرهنگ و ارشاد،سعی کرد فرهنگ را پاک کند و فقط ارشاد را نگه دارد که به گفته کارشناسان تقریبا موفق بوده است. هجری شمقدری: این هم برای خودش تاریخی ست دیگر. هجری الهامی: آقا غلام حسین الهام مبدا تاریخی ایران در قحط الرجالی مملکت است.او به خاطر همین مجبور شد ششصد شغل همزمان داشته باشد. هجری یساری: موسیقی اصیل ایرانی ، به پیش و بعد از آقا جواد یساری تقسیم شده است.گفته میشود یساریسم نوعی هنر کانسپت است که صدا توسط تغییرات فیزیکی صورت خواننده به وجود می آید. هجری افتخاری:بعد از آقا یساری، به درستی موسیقی اصیل،پاپ،محلی،بندری،رپ واینا،به پیش و بعد از آقا افتخاری تقسیم میشود. هجری هسته ای: این هم نوعی تاریخ است که مردم در گزارش های تلویزیون میگویند حق مسلم شان است. هجری علی آبادی:ورزش ایران که قله های افتخار،جام جهانی،المپیک و اینا رادر هم می نوردید با طلوع آفتاب سوزان آقا علی آبادی در گنبد نیلگون ورزش، هم اینک سوار بر صندلی چرخدار منتظر شروع مسابقات پارالمپیک است. هجری ضرغامی:پیش از وی مردم از تلویزیون استفاده ابزاری میکردند، بعد از وی تلویزیون از مردم استفاده ابزاری کرد. هجری کامران نجف زاده:متخصصان اعصاب و روان با مشورت دانشمندان عقب افتاده ذهنی و کارشناسان سیم ظرف شویی، تاریخ برنامه سازی تلویزیونی را به پیش از و بعد از آقا کامران نجف زاده تقسیم کرده اندوگفته میشود مصرف قرص های آرام بخش بعد از به منصه ظهور رسیدن وی در ایران افزایش چشمگیری داشته است.