در چشمانت خیره میشود،
میگوید :
اورا دوست دارم،حتی بیشتر از تو...
و تو...
دَردی میابی که هیچ درمانی ندارد...
خیره میشوی گویی که مدتهاست هیپنوتیزم شدی...
و جمله اش مدام در ذهنت تکرار میشود...

و صدای تــَــرک خوردنت تا آسمان میرود و آنگاه اَبرها هم برایت میگریَند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد