اگر اجازه دهی .......

از تو طلب عشق نمیکنم  . من گدای خانه عشق نیستم . من منم .

عاشقی سراپا خواهش ، بی خواهش

اکنون برای تو مینویسم . باز هم برای تو مینویسم .  مینویسم که بگویم  ،

مینویسم که ببینی . مینویسم که بدانی .....

نمیگویم با من باش ، شانه به شانه .

نمیگویم دل بده ، (دل نمیگیرم . دل نمیدهی )

نمیگویم مرا ببین . ( مرا نمیبنی . نمیخواهی ببنی )

نمیگویم با من مهربان باش . (تو مهربانی ، با دیگران باش )

میگویم بمان ، میگویم نرو ...

با من بمان و نبین مرا . با من بمان و نامهربانی کن ، فقط بمان .

میخواهم پشت تو باشم . اینگونه مرا نخواهی دید . چون ن جلو دیدگان زیبایت نخواهم بود .

میخواهم پشت تو بمانم ، پشت تو بیایم ، پشت تو باشم تا نگامی که غم هایت را به دوش

میخواهی بگیری ، آنها را از تو بگیر . میخواهم سنگینی کوله بار غم هایت را من به دوش بکشم .

غم هایت برای من ، شادی هایت را خودت بردار . خوشی که وزنی ندارد .

اگر اجازه دهی ....

پشت تو میمانم تا طوفان زندگی تو را به عقب نراند .

پشت تو میمانم تا بدانی که هستم . تا بدانی که تنها نخواهی بود ، تنها نخواهی ماند .

اگر اجازه دهی .....

نظرات 1 + ارسال نظر
روح زایی شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ب.ظ http://www.roohzaee.persianblog.ir

در بزرگترین مسابقه توان سنجی روحی و باطنی شرکت کنید
و تواناییهای باطنی خود را کشف نمایید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد