ملکه خیر و ملکه شر !

ملکه خیر و ملکه شر ،‌یکدیگر را در بلندای کوهی ملاقات کردند .

ملکه خیر گفت :‌

- :‌روزت بخیر باد .

ملکه شر جوابی نداد .

ملکه خیر گفت :‌

- : شما امروز بد خلق شده اید .

ملکه شر پاسخ داد :‌

- :‌آری . تازگی ها مرا با تو اشتباه میگیرند . مرا با نام تو صدا میزنند و آن چنان با من رفتار میکنند که با تو اند . و این برای من دلپذیر نیست .

و ملکه خیر گفت :‌

- :‌اما من را هم با تو اشتباه میگیرند و با نام تو صدا میزنند .

ملکه شر در حالی که بر آدمیان لعنت میفرستاد ،‌ از آنجا دور شد . ‌

نظرات 3 + ارسال نظر
یکتا شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:07 ب.ظ

منم موافقم که امروزه جای خیر و بدی عوض شده .
مطلب جالبی بود . همینطور ادامه بده

امین یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:51 ب.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام قالب نو مبارک!
داستان جالبی بود، عمیق و پر محتوا

سلام . ممنون

negar دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:10 ب.ظ

هر دو در تو اند و تو تنهایی غافل از این که تو همان تصویر آنان در آینه ای.

نگار جان ممنون از نظر جالبت .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد