ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سرم را در تاریکی گودالها فرو میبرم ، لباس سکوت بر تن میکنم و دیگر به تو نمیگویم بمان .
/span>کنار میروم تا راه زندگی خود را به تنهایی طی کنی . میفهمم ، اما وانمود به نفهمیدن میکنم . حس را در خود میکشم ، عشق را سرکوب میکنم تا با تنهایی خود خوش باشی و با خنجر زدن به روح و جسمم آنچه را که تو خواستی برایت فراهم کردم .
آسوده باش که به آنچه که میخواستی رسیدی ... در حالی که حتی لحظه ای به آنچه من میخواستم فکر هم نکردی . برای اعتراض نیست که این سخنان را میگویم.بار ها به تو گفته ام که قلب من از گدایی عشق مستغنی است . برای برهم زدن روزهای خوب و آرامت هم نمیگویم . تکرار این جملات برای این است که روز به روز بیش از گذشته از تو و زندگی ات متنفر شوم تا زندگی کسی چون تو را نابود نکنم ... !
سرگرمی *** سرگرمی